24سپتامبر ؛


  سرپرست مهربان و عزیزی كه بچه های یتیم رو به كالج می فرستد :

من رسیدم ! اینجام ! دیروز 4 ساعت با قطار توی راه بودم . حس جالبیه ؟ نه ؟ من هیچوقت سوار قطار نشده بودم.

 كالج جای بزرگ و شگفت آوریه ، هروقت اتاقمو ترك می كنم ، گم می شم. بعدا وقتی كه احساس سر در گمی كمتری داشتم حتما براتون تعریف می كنم چطور جاییه ، همین طور راجب درسام . تا دوشنبه صبح كلاسی شروع نمی شه و الان شب شنبه است . اما من فقط خواستم یه نامه بنویسم برای اینكه كمی با هم آشنا شیم.

 حس غریبیه اینكه برای كسی نامه بنویسی كه نمی شناسیش .كلا برای من كه بیشتر ار 3 یا 4 بار چیزی ننوشتم كمی حس غریبیه ، پس اگه یه نوشته ایده آلی نباشه لطفا چشم پوشی كنین !

 دیروز قبل از اینكه یتیمخانه رو ترك كنم ، خانم لیپت و من یه گفتگوی جدی ای داشتیم. اون به من توضیح داد كه از این به بعد چطور باید رفتار كنم، مخصوصا با یك مرد اصیل و اشراف زاده كه برای من كارای زیادی می كنه . باید خیلی مواظب باشم كه با احترام برخورد كنم !

 اما آخه چطور میشه یه نامه با احترام و ادب برای كسی نوشت كه دلش میخواد "جان اسمیث" خطابش كنی ؟ چرا اسمی رو انتخاب نكردین كه كمتر دوستانه باشه ؟
 تابستون امسال خیلی راجب شما فكر كردم ؛ با داشتن كسی كه بعد از این همه سال ، منو پشتیبانی مالی كنه احساس می كنم كه یه جورایی خانواده پیدا كردم .به نظر می رسه كه الان من به یه شخصی تعلق دارم. و این یه احساس آرامش بخشیه . لازمه كه بگم وقتی كه به شما فكر می كنم فقط تصور خیلی كم و مبهمی دارم . اینها سه چیزی هستن كه راجبتون می دونم :

 1: قد بلندین .
 2: پولدارین .
 3: از دخترها بدتون میاد.

 اول در نظر داشتم كه شما رو " آقای متنفر از دخترها " صدا بزنم اما این توهین به من بود . یا آقای پولدار كه این هم توهین به شما بود ، انگار كه تنها پول راجب شما مهم هست . تازه پولدار بودن یه صفت ظاهری هس. و ممكنه شما یه زمانی دیگه پولدار نباشین ؛ مثل همه مردهای باهوشی كه توی مراكز سرمایه داری تمام داراریشونو می بازن . اما حداقل شما تمام عمرتون رو قدبلند خواهین موند ! برای همین من تصمیم گرفتم شما رو بابا لنگ دراز صدا بزنم . امیدوارم اشكالی نداشته باشته . این فقط یه اسم مستعاریه كه ما به خانم لیپت نخواهیم گفت .

 زنگ ساعت ده الانه كه بعد دو دقیقه زده شه . تمام روزهای ما با زنگها تقسیم شده . ما با این زنگها می خوریم، می خوابیم و درس می خونیم. این خیلی روحیه میده . آهان ! زنگ خورد ! خاموشی ! شب بخیر .

 پانوشت‌: می بینین كه من با چه دقت و ظرافتی قوانین رو رعایت می كنم ، به خاطر تربیتی كه توی یتیمخانه " جان گریر هوم" داشتم .

                                                                        
                                                                             با احترام : جروشا ابوت
                                                                                 به : بــابـــا لنگ دراز
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


 

 

 

 




تاریخ: یک شنبه 18 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)

روباهه داشت با موبایلش شماره می گرفت زاغه گفت اونجا آنتن نمی ده بده من واست شماره بگیرم روباه موبایلشو انداخت بالا .زاغه گفت این تلافی اون پنیری بود که دوم ابتدایی ازم گرفتی.




تاریخ: یک شنبه 18 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)

از کسانی که از ما متنفرند ممنون آن ها مرا قوی تر می کنند

 کسانی که مرا دوست دارند ممنون آن ها قلب مرا بزرگ می کنند

از کسانی مرا  ترک می کنند ممنون آن ها به من می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست

از کسانی که با من می مانند ممنون آن ها معنی عشق واقعی را به من نشان می هند




تاریخ: شنبه 17 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)

از بچگی به ما گفتن علم بهتره یا ثروت؟

آخرم نفهمیدیم اگه شما می دونید بگید؟

تو قسمت نظرات




تاریخ: چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)




تاریخ: سه شنبه 13 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)

یا درس نمیخونن یا وقتی میخوان بخونن باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه...

 

یه کم که درس خوندن یه موردی پیش میاد و بهش خیره میشن و به یه چیزی فکر میکنن بعد انگار که درس خوندن میرن و استراحت میکنن تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدو بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرن میشینن و فکر میکنن .وقتی که فکر کردنشون تموم شد کتاب رو ورق میزنن و یه کم براندازش میکنن و وزنش میکنن .استخاره میکنن و برای خودشون تقسیمش میکنن. میگن تا ساعت فلان اینقدر میخونم و تا ساعت فلان اینقدر بعد حین تقسیم کردنتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدو برنامه ریزی درسی حسشون تموم میشه و یک ساعت دیگه هم استراحت میکنن . دلشون میخواد بیخیال کتاب و درس و امتحان بشن ولی بخاطر امتحان فردا هم که شده دوباره کتاب رو بر میدارن تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدو ورق میزنن  و حینش به کتاب و جزوه و استاد بد و بیراه میگن.تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد ایندفعه یه چیزایی رو یاد میگیرن و فکر میکنن خیلی یاد تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدگرفتن . فرداش که میرن سر جلسه میبینن دوستاشون از سولایی حرف میزنن و جواب میدن که تا حالا تو خوابشم ندیده. عصبانی میشه و همون چیزی رو هم که خونده یادش میره




تاریخ: سه شنبه 13 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)

 

همسر دوک کاونتري انگليس زني خيلي محبوب و محترم بود. وقتي ظلم شوهر و ماليات سنگيني که باعث بدبختي مردم شده بود،را مشاهده کرد . اصرار زيادي کرد به شوهرش که ماليات رو کم کنه ولي شوهرش از اين کار سرباز مي زد. بالاخره شوهرش يه شرط گذاشت، گفت اگر برهنه دور تا دور شهر بگردي من ماليات رو کم مي کنم . گوديوا قبول مي کنه، خبرش در شهر مي پيچد، گوديوا سوار يک اسب در حالي که همه ي پوشش بدنش موهاي ريخته شده روي سينه اش بود در شهر چرخيد، ولي مردم شهر به احترامش اون روز، هيچکدوم از خانه بيرون نيامدند و تمام درها و پنجره ها رو هم بستند.در تاريخ انگليس و کاونتري بانو گوديوا به عنوان يک زن نجيب و شريف جايگاه بالايي داره و مجسمه اش در کاونتري ساخته شده است....
 

 




تاریخ: شنبه 10 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)

 

 

 

 

 

 

 




تاریخ: پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)

 

 




تاریخ: پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)




تاریخ: پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)
آخرین مطالب