داستانی زیبا از همسر دوک کاونتری

 

همسر دوک کاونتري انگليس زني خيلي محبوب و محترم بود. وقتي ظلم شوهر و ماليات سنگيني که باعث بدبختي مردم شده بود،را مشاهده کرد . اصرار زيادي کرد به شوهرش که ماليات رو کم کنه ولي شوهرش از اين کار سرباز مي زد. بالاخره شوهرش يه شرط گذاشت، گفت اگر برهنه دور تا دور شهر بگردي من ماليات رو کم مي کنم . گوديوا قبول مي کنه، خبرش در شهر مي پيچد، گوديوا سوار يک اسب در حالي که همه ي پوشش بدنش موهاي ريخته شده روي سينه اش بود در شهر چرخيد، ولي مردم شهر به احترامش اون روز، هيچکدوم از خانه بيرون نيامدند و تمام درها و پنجره ها رو هم بستند.در تاريخ انگليس و کاونتري بانو گوديوا به عنوان يک زن نجيب و شريف جايگاه بالايي داره و مجسمه اش در کاونتري ساخته شده است....
 

 



نظرات شما عزیزان:

رهایی مهم مهم مهم
ساعت22:15---10 دی 1390
بهتره نظرات رو بعد از بررسی نمایش بدی.چون نظرات ممکنه خصوصی باشن مثل همین که برات فرستادم.لطفا اون ادرسو از نظرات بردار در ضمن انگار ادرس ایمیلت درست نیست همیشه ادمای خوب و با ادب از وبلاگ دیدن نمی کنن.بنابر این نظرات رو بعد از تایید نمایش بده.این تجربه منو بکار ببر.میخواستم خصوصی باشه حواسم نبود تو قسمت ثروفایلت فرستادم برو نیگا کن مرسی عزیزم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 10 دی 1390برچسب:,
ارسال توسط ثنا(آرنیکا)
آخرین مطالب